یک- واقعه تجاوز ماموران پلیس فرودگاه به دو نوجوان - نه فقط بهخاطر اینکه ایرانی هستند- بهاندازه کافی دردناک هست که یک جامعه را خشمگین کند. اما از دل این خشم باید چه بیرون بیاید و چه بیرون آمده است؟
دو- خشم عنصر غایب اینسالهای جامعه ایران است. عادت کردن به فاجعه و تبدیل فاجعه به سوژه خنده و دستمایه طنز، کاری است که در اینسالها و در پس سقوط هواپیما، واژگونی اتوبوس دانشآموزان بهاجبار اعزام شده به اردوی راهیان نور و ... جامعه ایرانی/ اکثریت آن/ در به نحو احسن انجام داده است.
سه- اینبار و در واکنش به خبر تجاوز، جامعه مجازی ایران ضمن اینکه از شوخی و طنزپردازی با فاجعه تجاوز غفلت نکرده و انبوهی از جوکهای جنسی با مضمون تجاوز را به اسم شوخی و طنز بازنشر کرده، خشمگین هم شده است. اما از دل این خشم توهین نژادی، نفرتپراکنی و البته تهدید به تجاوز فردی و جمعی بیرون زده است. گویی روح تجاوزگر گروهی بیدار شده و نفسکش میطلبد و آماده است که پشت سر سردار عارف- قاسم سلیمانی سابق- تا قلب ریاض و جده و هرکجای این جهان که عربی زیست میکند، لشگر بکشد تا انتقام بگیرد.
چهار- این روح خشمگین خود را در برابر غیر میبیند وگرنه در برابر آنچه که در جلوی چشمان خودش و در داخل مرزهای مقدس میگذرد، خشمش را میبلعد. نمونه میخواهید؛ اسیدپاشی. نمونه مشابه میخواهید؛ همین چند سال قبل در قزوین دو دختر دانشجو شبانه و از ترس مزاحممان خیابانی به پلیس پناه بردند. چند روز بعد جسدهاشان پیدا و کشف شد که برادران زحمتکش پلیس بعد از تجاوز و برای سربه مهر ماندن رازشان، آنها را کشتهاند. حتما شما هم نمونههای یگری را سراغ دارید از این دست که روح جمعی ما نه معذب شد و نه خشمگین. چه بسا برخی دوست داشتند در جای پلیس باشند و همین حالا هم از قدرت و جایگاهی که دارند برای تجاوزگری بهره میگیرند.
پنج- جناب عباس عبدی در نکوهش مساله توهین قومی - نژادی- نوشتهاند. اما از آنجا که در ایران طبقه متوسط و نخبگان اشتباه نمیکنند و مسوولیت پذیرند و پایبند به قواعد و معیارهای حقوقی و انسانی، از نظر جناب عبدی؛« اين نوع رفتارها بيشتر از سوي طبقات محروم جامعه بروز ميكند كه در پي پوشاندن شكستها و ناكاميهاي خويش هستند، ولي در ادامه ممكن است به يك ذهنيت فرهنگي تبديل شود و سايرين را هم آلوده كند.» گویا تحلیلگر و جامعه شناس در همین چند روز گذشته فرصت نکرده تیتر و محتوای رسانهها و فضای مجازی را نظاره کند تا ببیند که از قضا سر منشا نه در میان طبقات محروم که در میان بهاصطلاح نخبگان است. شاعر ملی، خواننده محبوب، روزنامهنگار برجسته، طنزنویس پرطرفدار و محبوب وکنشگر مدنی مسالمتجو هستند که هم تجاوز را دستمایه خندیدن قرار دادهاند و هم رگهای غیرتشان ورم کرده است.