پیش نوشت: سرما خوردگی خر است! دست از سر من بر نمیدارد.
اصل نوشت
این مملکت صاحب ندارد را حتما شما بارها شنیدهاید و حالا هم دارید میبینید به چشم خودتان. شده است حکایت سگ صاحبش را نمیشناسد. یک جورایی انگار که قافله دزدان میترسد که از سر گردنه به سلامت نگذرد و برای همین یقه همدیگر را میدرانند.
همه ش از آن یک شنبه شروع شد، قبلتر که آقا از اتاق فرمان دستور داد که مسوولان مراقب باشند تا جدول دشمن را پر نکنند و دندان روی جگر بگذارند تا این چند ماه هم تمام شود همه گمان کردند که همه چی آرومه.
اما احمدینژاد برای اینکه نشان دهد یک گام هم عقب نمینشیند، یک فیلم محرمانه را برد در صحن علنی مجلس تا رئیس مجلس و برادرانش را در مقابل دیدگان همه عریان کند.
آن یکی لاریجانی که قوه قضائیه را در اختیار دارد هم دستور داد تا مرتضوی را بازداشت کنند. اما انگار خط و نشانهای احمدینژاد کارگر شد و در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت مرتضوی آزاد شد.
حالا هم میگوید؛ آن فیلم را خودش گرفته است. آن طرفتر هم در حالی که رهبر - در نقش حرف آخر - میگوید: گفت و و نمیکند با امریکا، احمدینژاد در ۲۲ بهمن پیغام مستقیم میفرستد و کسی تحویلش نمیگیرد.
چند قدم آن طرفتر هم جماعت همیشه سنگ به دست، لاریجانی را نشانه گرفتند تا نشان دهند که بازی به همین سادگی نیست و عتاب و چشم غرهها هم کسی را سر جایش نمینشاند.
حالا من ماندهام که چه خبر است؟ کی از کی حرف میبرد؟ چرا کسی رهبری را تحویل نمیگیرد و برای حرفهایش سبزی هم خورد نمیکند؟ الان محمود احمدینژاد از رهبری ترسیده یا رهبری از این همه بیحیایی فرزند و نزدیکترین دیدگاه به خودش؟
اگر شما فهمیدید چه خبر است و کی از کی میترسد و حرف میبرد لطفا به ما هم اطلاع بدهید. من آرام آرام دارد باورم می شود که الان محمود دارد بقیه را می ترساند.
ته نوشت: ما که داریم تموم میشیم، شما شروع دوباره باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر