۱۳۹۰ شهریور ۲۱, دوشنبه

جهان آرایی که فراموش نمی شود


در میان تمام خبرهایی که در این روزها منتشر شد، خبر درگذشت مادر یکی از قهرمانان این سرزمین هم بود که گویی چندان برای رسانه های مکتوب و حتی صدا و سیما جذاب نبود تا به کنکاش در آن بپردازند.
یک زن سالخورده که بیشتر به نام فرزندش،" شهید محمد جهان آرا" شناخته می شد. جهان آرا یکی از قهرمانان این سرزمین است. فرمانده سپاه خرمشهر که نه در میدان جنگ و نبرد برای بازپس گرفتن گوشه ای از سرزمین مادری بلکه در حادثه ای ناخواسته چشم از جهان فروبست.
شاید اگر حکومت در این سالها تلاش نمی کرد تا همه ارزش های یک ملت را به نفع خود مصادره و شهروندان را درجه بندی کند و به پاسداشت قهرمانان دفاع از میهن رنگ و بوی حکومتی بدهد و از آنها برای مقابله با مخالفانش بهره بگیرد، امروز جهان آرا آوازه ای داشت به اندازه تمام قهرمانان این سرزمین و تصویرش جایگزین هزاران الگوی نادیده و ناشناخته جوانان سرزمین ما بود.اما درد آن جاست که حکومت می خواهد همه چیز را سیاسی کند و در اختیار خود قرار دهد و سهم دیگران را به هیچ انگارد. همین شیوه ظلمی را در حق قهرمانان مبارزه میهنی و جوانان روا داشته که امروز فرسنگ ها دور تر از هم ایستاده اند. مبارزان دفاع از میهن به فراموشی سپرده شده اند و حکومت آنها را سپر خود کرده و جوانان بی تفاوت به آن همه از خود گذشتگی برای میهن میلی به شنیدن از قهرمانانش ندارد و چه تلخ است این داستان.
شاید از خوش شانسی من بوده که "شهید جهان آرا" را از کودکی و در پس همان صدای "خرمشهر آزاد شد" دوست داشته ام، چون پاره ای از سرزمین مادری را از دشمن بازستانده و "اشغالگر میهن" را بیرون رانده است. مگر می شود به قهرمان ملی افتخار نکرد. مگر می شود از رئیسعلی دلواری، ستارخان و باقرخان، میرزای جنگلی و دیگر سرداران مبارزه با اشغال میهن نماد ساخت و "او" که نزدیکتر بوده در همین سه دهه گذشته  ایستاده و مبارزه کرده است را به فراموشی سپرد.
این ظلم حکومت است که به گمان خود لطف کرده در حق "آنهایی" که برای دفاع از سرزمین به میدان مبارزه رفتند و بعد "نانش" نصیب کسانی شد که فرسنگ ها دور تر و در خانه های امن و هزار تو از کنار حمله دشمن ثروت اندوختند و نام و جایگاه کسب کردند و حالا میراث دار همه چیز ما شده اند. همه ی "مقاومت ها" و از خود گذشتن ها بی آن که ذره ای از خود گذشتن و از قدرت گذشتن را یاد گرفته باشند را به نام خود زده اند.
آنهایی که در تمام این سال ها به نسل من و بعد از من نگفتند اگر دو فرزند "ساره امام زاده" در میدان مبارزه علیه دشمن شهید شده اند، دو فرزند دیگرش در زندان های پهلوی و جمهوری اسلامی جان دادند. یکی پیش از انقلاب و در زیر شکنجه ساواک و دیگری در اعدام های سال 67 و در زندان های جمهوری اسلامی قربانی نظام خود کامه شده اند.
راستی مادر شهید محمد جهان آرا مادر "حسن جهان آرا" هم بود. او این سال ها اجازه داشت بر مزار "حسن" هم برود؟ او می دانست"حسن" را کجا به خاک سپرده اند؟ به او گفته بودند که "حسن" هم اعدام شده است؟
آنانی که این روزها بر مسند امور نشسته و برای صدور پیام تسلیت از هم سبقت می گیرند، سال های قبل به مادر"محمد و حسن" گفتند که دلیل اعدام یکی از فرزندانش با آن همه هزینه که برای میهن داده و حالا دیگران بر سفره اش نشسته اند چه بوده؟ راستی آن قاضی شرع که حکم به اعدام "حسن جهان آرا" داد و دل مادری که سه فرزند دیگرش را برای انقلاب داده بود شکست، فرصت عذرخواهی از این مادر و هزاران مادر دیگر را پیدا کرد؟
ساره امام زاده بعد از چهار فرزندش که سرنوشتی ماندگار داشتند به ابدیت پیوست اما آنان که با او چنین کردند چه پاسخ دارند و با چه رویی برای مرگش پیام تسلیت می فرستند بی آن که از بابت ظلمی که در حق او داشته اند پوزش بخواهند.
البته از حکومتی که خانواده باکری و همت را به خاطر دفاع از حقوق معترضان به حکومت بر نمی تابد و در رسانه هایش "حرمت" خون شهیدان را پاس نمی دارد انتظاری نیست و این نوشته تنها برای یادآوری این بود که "ساره امام زاده" فرزند دیگری هم به نام حسن داشت که اگر حکومت حکم به اعدامش نمی داد شاید مادر در روزهای باقی مانده عمرش پناهی داشت و با این همه درد و تنهایی چشم از جهان فرو نمی بست.
* نوشته محمد علی ابطحی در باره حسن جهان آرا را اینجا بخوانید. 
**پدر جهان آرا ها در انتخابات سال 88 از میرحسین موسوی حمایت کرد.
*** محمد جهان آرا در حال بازگشت به تهران در پی سقوط هواپیما در کهریزک شهید شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر